کتاب خیابان میگل

اثر وی اس نیپال از انتشارات نیماژ - مترجم: مهدی غبرایی-ادبیات انگلیس

ماریو بارگاس یوسا در ( موج‌آ‏فرینی) درباره و.س نایپل می‌گوید: بریتانیایی‌ترین نویسنده بریتانیا، نه فقط به سبب برازندگی و خوش ذوقی در زبان انگلیسی، بلکه بالاتر از همه چون هیچ یک از همکارانش در آن محسنات سنتی ادبی انگلیس، یعنی طنز، شوخ‌طبعی طعنه آمیز و شک و بدبینی ملایم به پای او نمی‌رسند. این نویسنده بریتانیایی هندی تبار در ۱۹۳۲ در ترینیداد به دنیا آمده و همچنان می‌نویسد!


خرید کتاب خیابان میگل
جستجوی کتاب خیابان میگل در گودریدز

معرفی کتاب خیابان میگل از نگاه کاربران
زمان آن جهان، در اواخر دهه ی نهم و بیشتر یازده سالگی در یک خیابان باران آفتابی در بندر اسپانیا است. در اینجا راوی جوان داستان و خویشاوندان هندو او در یک جامعه رنگی زندگی می کنند. شخصیت های واضح با وسایل کم پشتی، در جایی قرار دارند. آنها تازه ترین آهنگ های کالیپس را آواز می خوانند و علاقه خود را در مسابقات کریکت و جمع آوری آشغال و صحبت در مورد مهاجرت در دریای باریک به ونزوئلا. اگر نگرش آنها نسبت به اخلاق غیر رسمی باشد، به صورت آشکارا، نه به صورت مخفیانه نشان داده می شود. استانداردهای شجاعت آنها بالا است. آنها بی نهایت بر روی غلطک های عظیم و رمز و راز هایی که مردم را در طول دوران حکومت خود در سیاره عجیب و غریب خود دچار مشکل کرده اند، گمان می کنند. @ غریبه می تواند از طریق میگل خیابان رانندگی کند و فقط می گوید: فقر! زیرا او نمیتواند بیشتر ببیند @ اما به ساکنانش این گوشه سرازیری از سرزمین ترینیداد جهان کامل است، جایی که همه چیز کاملا متفاوت از دیگران است. پرفورای نجار، که معیشت خود را نادیده می گیرد، ساخت @ چیزی بدون نام @ . مرد مردی است که از اداره امور دولتی به منظور مصلوب شدن خود و پرهیاهو بیگانه، از قلدری با مجاری اشکی عبور می کند. خانم جیرا دوست داشتنی است، در حالی که به شوهر هیولای او خیره شده است. یک دختر دارد که هفت فرزند دارد و هفت پدر دارد و وقتی دخترش نشانه هایی از انجام این سنت را نشان می دهد، ناگهان و ناگهانی رشد می کند. همسران همسران و همسران خود را از دست می دهند.

مشاهده لینک اصلی
من اشتباه میگول خیابان را دوست ندارم، اما هنوز فکر کردم خواندن جذابی بود. در کتاب خود، نیاپول ساکنان میگل خیابان، محله ای در بندر اسپانیا، ترینیداد را توصیف می کند، که راوی ادعا می کند که بعضی از مردم به لس آنجلس می رسند. @ من قبل از خواندن کتاب هیچ چیز درباره ترینیداد نمی دانستم و احساس کردم که من با درک اولیه ای از ارزش های فرهنگی و نگرانی های مردم این جزیره، به خصوص در دوره زمانی که این کار (جنگ جهانی دوم) تعیین می شود، برآورده شد. در این اثر، راوی زندگی خود را بر میگل خیابان از طریق داستان های فردی برخی از همسایگانش توصیف می کند. من شخصا ترجیح می دهم کتابی داشته باشم که حس گرایی بیشتری از زمان بندی و یک خط طرح واحد داشته باشد، اما طرح های شخصیتی برای یک تجربه خواندن منحصر به فرد ساخته شده است. من ناامید شدم که نویسنده هیچکدام از شخصیتهای زن را توسعه نیافته بود؛ زیرا دوست داشتم زندگی را در خیابان میگول از دیدگاه زن ببینم. شاید این موضوع به ماهیت جامعه بیانجامد، که به وضوح پدرسالارانه بود. من لذت بردم از رمز و راز که رادیو را برای بسیاری از کارها محاصره کردم و دوست داشتم از طریق داستان های همسایگانش رشد و رشد خود را ببینم. نایپول تنوع و ظرافت های سختی هایی را که توسط مردم خیابان میگیل با لمس طنز و طنز مواجه شده بود، توصیف کرد و من را به خواندن ادامه داد. در کل، من فکر کردم میگل خیابان یک تصویر پر جنب و جوش و جالب از زندگی در یک کارائیب @ زاغه بود. @

مشاهده لینک اصلی
شنیدم که دو بار گریه کردم و بار سوم هم خجالت کشیدم .. حتی حتی من هم ندیده بودم و حتی زمانی که کتاب سوم VS Naipaul را خوانده بودم (حتی با تشکر از آدمن). اولین دو فاجعه که منجر به ساختن من می شود فکر می کنم که چگونه می تواند یک نوبل را برای ادبیات بگیرد. حتی اگر این کتاب نوبل را تایید نکند، اما خیلی خوب بود ... شما ممکن است کتاب هایی را براساس قطعه ها، داستان ها، پیچ و تاب ها، قهرمانان بخوانید. اما این کتاب فقط به شخصیت ها اختصاص دارد .. طرح شخصیت فقط زیبا است، اما نه قضاوت بر روی آنها، بلکه راوی فقط به داستان هر داستان می گوید. او می خواهد به دوست / دوست نداشته باشد، اما خواننده آزاد است که با وجود آن قضاوت کند. هر یک از آنها به شیوه ای منحصر به فرد و ساده است ... ممکن است آنها هرگز آنها را ندیده باشند و یا شاید فقط تعداد زیادی از آنها را پیدا کنند، همیشه در یک دفتر، مدرسه، شهر یا خیابان باشند .. این چه چیزی است Miguel Street - مجموعه ای از شخصیت های نمونه که رفتار می کنند \u0026 amp؛ لذت بردن از راه های مختلف .. همه این شخصیت ها یک خط خنده دار در رفتار خود دارند، اما غم و اندوه در داستان های خود را لعنتی .. فقر و \u0026 amp؛ انتظارات آنها را کاهش می دهد، اما لذت بردن در برنده های کوچک و آمپر؛ جشن ها .. هر یک از آنها شبیه هستند، اما در عین حال متفاوت است ... آن را بخوانید و شما آرزو می کنید که آن را نوشته اید ... حالا کلمه نهایی در نایپول، از او متنفر است، او را دوست دارم - اما شما canâ € ™ t او را نادیده بگیرید .. برای خواندن و به اشتراک گذاشتن نظرات خود، لینک زیر مراجعه کنید: http: //storywala.blogspot.in/2011/06 / ...

مشاهده لینک اصلی
Naipauls رمان سوم در مورد یک دسته از شخصیت های رنگارنگ زندگی می کنند در یک خیابان در بندر اسپانیا. این بر خلاف سایر نایپول هایی است که تاکنون خوانده ام. من خواندن کار خود را به عقب با شروع از رمان های بعدی خود را و سپس به حرکت به قبل از آن (کوچک نوشته شده توسط Tarun Tejpal در داخل کتاب توصیه MIGUEL STREET و THE MYSTIC MASSEUR برای خوانندگان بار اول برای نیاپول). خیابان MIGUEL بدون سهم خود را از بدبختی و تاریکی دارد، اما معمولا یک رمان خنده دار است که ریشه یابی عناصر شخصیت های هندی و غربی هندی است که در هر زمان دیگری زندگی می کنند. به رغم هوای راحتی که رؤیای هند به داستان های مردم در خیابان، نایپول اجازه می دهد کمی از بی رحمی که برخی از کار بعدی خود را مشخص، در فصل دوم خود را - هنگامی که راوی هند شکایت در مورد زن در خیابان که او را در حالی که او می خراش است شکایت می کند. شخصیت ها شگفت انگیز هستند، بعضی از آنها به من از ویلی چاندان (از HALF A LIFE و SEED OF MAGIC) یاد می کنند، از یک حادثه به سوی دیگر پریدند. برای مدتی به کتاب رفتم. من واقعا ابتکار را واقعا دوست ندارم. اما من خوشحالم که با آن برخورد کردم. این در وسط بسیار خنده دار است و پایان دادن به نوستالژی و غم و اندوه به عنوان راوی بالغ و رشد می کند از مردم در خیابان.

مشاهده لینک اصلی
میگوئل خیابان، یک رمان که داستان کوتاهی راجع به زندگی افرادی که به نوعی به شخصیت اصلی اصلی مربوط می شود، به وضوح به من نشان می دهد که Trinidadianslum life @ بدون قرار دادن شخصیت ها در یک محیط کاملا شلوغ، به تصویر کشیده شد. نایپول با موفقیت چندین آرکهتایپ مختلف را به نمایش می گذارد که همگی به هویت کلی ترینیدهایی مربوط می شود که او به خوبی برای خواننده سازگار است. به نظر من، این رمان جالب و سریع بود، اما بسیار غیرممکن بود. از آنجا که این رمان داستان کوتاه بود، هیچ طرح مرکزی وجود نداشت. موضوعات اصلی کلیدی وجود داشت که هر روایت را به هم مرتبط می کرد، اما هیچ درگیری و حل و فصل وجود نداشت که کل رمان را شامل می شد. اگر این شناخت را داشتم مجموعه ای از داستان های کوتاه قبل از خواندن آن بود، شاید این کتاب را دوست داشتم. با این حال، من فکر کردم که این یک رمان با یک قطعه قطعی، اوج و تقسیم بود. طبیعت این کتاب و محتوا بسیار جالب است و به همین دلیل من این کتاب را با احساس نارضایتی نسبت به نایپول به پایان نرسانده ام، زیرا که تمایل من برای یک طرح مرکزی را پر نکردم، اما در عوض با پرسش در ذهنم از آنچه بیشتر او می توانست در مورد ترینیداد گفت که باید یک طرح مرکزی را بسازد.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب خیابان میگل


 کتاب گری لینکر پشت درهای بسته
 کتاب کشف و خلق فرصت های درآمدساز
 کتاب تخت خواب من کجاست؟
 کتاب لگن من را ندیدی؟
 کتاب مهدکودک من اینجاست؟
 کتاب جلوی دهانم را بگیرم؟