کتاب ساعت های استخوانی

اثر دیوید میچل از انتشارات کتابسرای تندیس - مترجم: نادر قبله ای-ادبیات انگلیس

ديويد ميچل، جادوگر سخنور داستان‌های به‌ هم پيوسته، بی‌‌باک در آميختن ژانرهای گوناگون و استاد نثرنويسی صاحب سبکی که امروزه يکی از صداهای مهم نسل خودش در ادبيات شده، رمان هيپنوتيزم‌کننده‌اش، «ساعت‌های استخوانی»، را با ابتکارات و لطافت طبع بسياری نوشته اين کتاب، مجذوب‌کننده‌ترين داستانی است که تا حالا گفته شده. «ساعت‌های استخوانی»، که غنی از شخصيت‌ها و قلمروهای ممکن است، رمانی رنگارنگ است که از خواننده‌اش می‌خواهد مثل جورچينی از هم باز شود و دوباره سر هم شود، و توسط نويسنده‌ای نگاشته شده که واشنگتون‌پست او را نويسنده‌ای ناميده که «آينده‌ی رمان را به ما نشان می‌دهد»؛


خرید کتاب ساعت های استخوانی
جستجوی کتاب ساعت های استخوانی در گودریدز

معرفی کتاب ساعت های استخوانی از نگاه کاربران
یک جادوی افتضاح، آره خدا .------------------------- شیرینی های هند خاصی وجود دارد که شما را در اولین گزش خود نگه می دارد. قبل از اینکه بدانید، شروع به خواندن میکنید؛ به زودی، شما احساس می کنید که تهوع و استفراغ به عنوان قند به سر شما می آید - با این حال، شما در حال خوردن غذا هستید، زیرا تا آن زمان معتاد شده اید. هنگامی که شما به پایان رسید، شما با یک شکم نفخ شده و یک سردرد ناخوشایند باقی مانده اید - و آرزویی که به اندازه کافی تن به تن گذاشته اید، باقی می ماند؛ در عین حال زمانی که همان ظرف را در مقابل شما گذاشته می شود، یک بار دیگر گورینگ را شروع می کنید. می توانم بگویم همین امر برای پروتستان دیوید میچلز همان است .------------------------- آیا نویسنده می تواند یک زندانی از سبک خودش باشد؟ به اصطلاح @ superstars @ در فیلم های هندی از طریق مهارت های هجایی خود (بیشتر) به سمت بالا برسد. با این حال، هنگامی که آنها به بالاترین سطح برسند، متوجه میشوند که مخاطبان در حال دیدن آنها هستند و نه فیلم. آنها شیوه های خاصی را دنبال می کنند و شیوه های شبیه سازی عمل می کنند که هر کدام از شخصیت هایی که در حال تصویر می اندازند استخدام می کنند: به زودی، نویسندگان و کارگردانان سینمایی برای ایجاد شخصیت هایی که شخصیت روی صفحه نمایش خود را بزرگتر می کنند. پس از چند لحظه، شخصیت درون و خارج از صفحه با هم ادغام می شود، و بازیگر به پایان می رسد خود را تقلید در مقابل دوربین و همچنین در هر جای دیگر. این آغاز سقوط است. داوید میچل، که خوانندگان را با موضوعاتی از ارتباطات پایه انسانها از طریق دو رمان درخشان - غربت و کلاسی اطلس - به نظر می رسد شروع به تقلید خود کرده است. روایت های جدا شده از طریق POVs از شخصیت های مختلف، نوشته شده در سبک های مختلف، گسترش در طول زمان و فضا، با وجود داشتن یک موضوع مرکزی - در واقع، همه علامت های تجاری @ یک رمان میچل در اینجا در کتاب تحت بررسی وجود دارد. با این حال، هر خواننده جدی نزدیک شدن به رمان، به غیر از افرادی که در اینجا حضور دارند، ناامید خواهد شد تا دیوید میچل خود را ببیند .------------------------- متن زیر حاوی مواردی است که برخی ممکن است اسپویلرها را در نظر بگیرند.\n@ Clock Bone @ یک رمان فانتزی بیرون و خارج است. میچل با فانتزی در هر دو @ Ghostwritten @ وCloud Atlas @؛ در اینجا این اصلی است. و به نظر من این ضعف اصلی این داستان است: فانتزی خیلی ضعیف است، اغلب اوقات به نظر می رسد تقلیدی رنگی از چیزی است که استفان کینگ و یا چین میآویل در عمق بیشتری انجام داده اند. هالی سایکس، که در قسمت اول به عنوان یک نوجوان ناراحت کننده و مظلوم در حال اجرا از یک سلطه (بر طبق او، یعنی مادر) و یک داستان عاشقانه شکست خورده، در سال 1984، داستان را در قسمت ششم به عنوان هفتاد ساله ساله در سال 2043 در یک دیستپوشی خفیف زندگی می کند. در میان ما، روایتی از شخصیت های دیگر که در حوزه های مختلف زندگی می کنند، روایت می کنند. همانطور که داستان در حال پیشرفت است، جهان فانتزی موازی که بر هالی و از طریق او، جهان، تاثیر می گذارد، جزئیات بیشتری را به تصویر می کشد تا زمانی که نبرد حماسی بین نیروهای خوب و بد (در سنت فانتزی واقعی) در قسمت پنج اتفاق می افتد. مثبت، نوشتن عالی است و پروس غنی، در سنت معتبر دیوید میچل. داستان هایی از افراد که در زمان و مکان حرکت می کنند، در هم آمیخته با چشم انداز یک دنیای ناگهانی (با شروع از نئولیبرالیسم مارگارت تاچرز، از طریق جنگ خلیج فارس و وضعیت بدتر شدن وضعیت جهانی)، بسیار هیجان انگیز است. ناتوانی ها: فانتزی خشن با یک نتیجه نسبتا قابل پیش بینی، و بی معنی کامل از کل روایت (IMHO است، یعنی) دو ستاره - آن را به سه نه .------------------ ------ (PS: من فکر می کنم جنبه مهمی از نوشتن میچل را از دست خواهم داد اگر من به متاعنوان های آن اشاره نکردم. مانند استفان کینگ، شخصیت های Davids به نظر می رسد بزرگتر از کتاب هایی هستند که در آن قرار دارند. به نظر می رسد که در جهان داستانی خود نوعی فراوانی به دست آورده است (این متفاوت از نویسندگان است که دنیای داستانی را که در تعدادی از کتاب های غیر مرتبط مانند اسحاق آسیموف یا پگ وود هاوس، به دو نمونه تقسیم شده یا نویسندگان که مجموعه ای از کتاب های یکسان را ایجاد می کند eme یا مردم) آنها در سراسر قطعه ظاهرا غیرقابل اتصال هستند. در مورد Steves، چنین وسوسه ای تبدیل شده است که او خودش به آن جهان وارد شده است - آیا همین اتفاق می افتد به میچل؟ باید منتظر بمانید و ببینید.)

مشاهده لینک اصلی
در ابتدا مهمترین چیز را از دست دادیم: جسیکا و سینتیا یک نسخه از این کتاب را برای من در BEA دریافت کردند و دیوید میچل آن را امضا کرد !!! دیوید میچل، نام من را می شناسد. (و همچنین قلب بیش از حد !!!) تحت برچسب spoiler: (view spoiler) [همچنین می خواهم بگویم که نسخه ARC این کتاب واقعا زیبا است و زمانی که من در نهایت یک نسخه سخت افزاری دریافت می کنم امیدوارم آن را به همان اندازه زیبا. اما نگاهی به این که اینطور به نظر می آید که توسط ARC خود به نظر می رسد: (پنهان کردن اسپویلر)] من واقعا \"The Bone Clocks را دوست داشتم و به طرز واضح تکامل طبیعی سبک دیوید میچلز بود و کار آن لذت خواندن است. در کتاب های گذشته، میچل یک روایت را ایجاد کرد که در آن شخصیت ها با فضای (Ghostwritten) و یک روایت مرتبط بودند (Cloud Atlas). ساعتهای استخوان تمام این مفاهیم را شامل می شوند - زمان، فضا، ماهیت واقعیت - و همه آنها را باهم ترکیب می کند. و این شامل شخصیت های از کارهای قبلی Mitchells نیز است: پسر عموی پسر عموی Jasons از Black Swan Green یک راوی در The Clocks Bone است و Marinus از Jacob de Zoet با فیزیکدان Mo از Ghostwritten به نظر می رسد. من شخصا احساس نمی کنم که Clock Bone Clan محل کار با میچل است، زیرا به طرز جالبی که این چهره های آشنا را در چهره های مختلف نشان می دهد. و من نمی توانم بیش از حد در مورد ظاهر لویزای ری در اواسط جنگ عراق 2003 فکر کنم، چرا که نه لویزای ری ... خوب، هرگز فکر نکنم. اگر شما Cloud Atlas را خوانده اید، این یکی از قسمت هایی از ساعتهای استخوان است که با شما بسته می شود. از اولین صفحه، هالی سیکز من را جذب کرد. دیوید میچل در دهه 80 درباره نوجوانان نوشت: بهترین: عالی، نقطه ای و غیره. من می توانستم در مورد هالی سرگردان خط ساحلی بریتانیا برای همیشه بخوانم. شخصیت اصلی داستان را میبیند و روایتهای روایت دیگری در اطرافش قرار میگیرد. هر راوی جدید به خوبی نوشته شده و جالب است، مورد دیگری از دیوید میچل نشان می دهد که دقیقا چه نویسنده ای او عالی است؛ بودن در Hugos مغز ممکن است ناخوشایند، اما آن را به خوبی انجام می شود که آن را مهم نیست. جرم این است که برای هرکسی که کتاب را بخواند، جرمی را توضیح دهد، اما کافی است که بگوییم این یک رمان عرفانی ادبی است که خود را آهسته و صریح نشان می دهد. بنابراین، اگر من به اندازه کافی دیوید میچل نفهمیدم، چرا چهار ستاره؟ برای من، این کتاب در چند مکان، اغلب هنگامی که یک راوی جدید تغییر کرد، کشید. بعضی از عناصر بعد دقیقا توضیح داده یا ساده هستند. شاید آنها را بیشتر دوست داشته باشم. اما من فکر می کنم واقعی @ مشکل @ این است که من یکی از طرفداران میچل که کتاب مورد علاقه خود را سیاه Swan سبز است. سرگرم کننده آن برای دیدن آنچه میچل می تواند با زمان و فضا و نقطه ای از وجود انسان انجام دهد، اما در نهایت من علاقه مند به جیسون، هالی، و داستان زندگی خود را. من می توانم قدردانی و لذت بردن از چیزی مانند ساعتهای استخوان، اما من قلب و روایت خود را از Black Swan Green دوست دارم. من نمی دانم اگر میچل به طور کامل به آنچه که او با Ghostwritten، Cloud Atlas و Clock Bone انجام می دهد به دست آورده است - اما من امیدوارم او در حال ادامه باشد، زیرا هر بار بهتر می شود.

مشاهده لینک اصلی
یک بار در یک بررسی دوستان Cloud Atlas، یک بار خوانده ام که دیوید میچل نویسنده ای است که دوست دارد نشان دهد. من می دانم که بیانیه now.In از نظر طرح، استخوان به تماشای یک رمان تخیلی خالص است، با گروه های خود را از قهرمانان و خائنانی از عرصه های مختلف قفل شده در یک نبرد صد ساله، با ساخته شده است تا کلمات و پدیده های روانی. با این حال، رمان به گونه ای طراحی شده است که به طور کامل ضد فانتزی است؛ مانند میچل عمدا می خواهد درک شما از کتاب او را مختل کند. بنابراین هنگامی که شما به طور ناگهانی صفحات را به دنبال واژه نامه که در آن وجود ندارد، شما می توانید تقریبا شنیدن او را به خنده خود را در ناامیدی خود را. Clone Bone به شش بخش، تقسیم شده توسط POVs از پنج کاراکتر تقسیم شده است. هالی سیکز، صدای خود را که این کتاب را شروع می کند و به پایان می رسد، موضوعی است که روایت های دیگر را با هم مرتبط می کند. تقریبا 60 درصد از کتاب این است که این شخصیت ها را با استفاده از بوکستورهای دقیق، که به زیبایی نوشته شده اند و نسبتا لذت بخش هستند، تمرکز می کند. نکات ظریف در سراسر رویدادهای اسرار آمیز، همه مربوط به هالی، وجود دارد که به نظر می رسد که به یک افسانه فوق العاده ای بزرگ تبدیل شده اند. اما نشان می دهد، وقتی که اتفاق می افتد، خیلی دیر شده و بیش از حد. آن را مانند شما unceremoniously پرتاب کردن یک صخره و انتظار می رود که خود را در شناور نگه دارید. میچل یک دسته از خنده دار، ساخته شده، فانتزی را به شما می گوید، بدون ارائه متن کافی و زمان کافی برای ایجاد این اصطلاحات قابل فهم است. بنابراین شما باید شخصیت فیس و افاده دیالوگی مثلShe چاکرا-نهفته است، به طوری که او ممکن است به شدت به قرائت شعر با وزن واکنش نشان می دهند و ویرایش خاطرات خود @ وI نیاز به لغو قانون من از مصونیت، بنابراین ما می توانیم psychovoltage ما @ ادغام، و شما فقط نمی تونم اگر این اتفاق غیرمنتظره خنده دار یا عمدا احمقانه باشد، اگرچه به طور خلاقانه طراحی شده است، Clock Bone در نهایت ناامید کننده است، زیرا میچل به نظر می رسد که به راحتی در دادن نکات به جز تفسیر حقایق. درست است، شواهدی از نابغه میچلز وجود دارد، اما نه در قسمتهایی که برای طرح مهم هستند. به نظر میرسد که کتابهای میچلز به ترتیبی که آنها منتشر شد بهتر است بخوانند، زیرا شخصیتهای بسیاری در داستانهایشان ظاهر میشوند، بنابراین ممکن است با تصمیم دادن به خواندن این کتاب ابتدا به اشتباه بپردازم.

مشاهده لینک اصلی
دومین DNF برای این هفته (من این کتاب ها را از کتابخانه چک کرده ام، بنابراین انگیزه من برای پایان دادن به آنها شاید بالاترین نیست، با چندین کتاب دیگر که در قفسه در انتظار است). بنابراین معاملات با The Bone Clocks: به خوبی نوشته شده است و من می توانستم آن را متوقف کنم. شاید در انتها آن را دوست داشته باشم، اما برای من احساس خستگی می کرد. من به شدت علاقه مند به آنچه اتفاق افتاده در داستان بود، و من در مورد شخصیت ها در کوچکترین توجه. فکر کردن به تلاش برای شخم زدن با 600 صفحه از این منجر به سقوط شد. ریدینگ نباید کاری انجام دهد، حداقل اگر مدرسه ای نیستید.

مشاهده لینک اصلی
بررسی محتاطانه تر روی این نمایشگاه وحشی وحشی در خطر خود قرار می گیرید: غیر ممکن است که دوباره قدم بزنید تا زمانی که موسیقی متوقف شود و آن را از بین ببرد، حس می کند و پا را به سختی به زمین لمس می کند. حالا که کمی وقت داشتم تا آن را بشکنم - ما یک جادو خوب داریم - من باید گفتگو خود را با منتقد برجسته نیویورکر، جیمز وود ادامه دهم. من باید اشاره کنم که آقای چوب به من گوش نمی کند و یا هرگز پاسخ نمی دهد، اما من به این کار ادامه دادم، من بعد از همه ازدواج کردم. در بررسی خود، جیمز چوب چوبدستی را همانطور که از جلسه هزار ساله یعقوب د Zoet : سرگرم کننده، بله، داستان عامیانه، بله، اما او از کمبود وزن، ضرورت داخلی، بررسی عمیق دولت بشری ممانعت می کند. آقای وود، پروتستان خودخواهانه، می خواهد آنچه را که برای روح او مناسب است، خسته کننده، دردناک و کسل کننده ببیند، می بیند که نوشتن به عنوان یک محاسبه صفر است، هر رمان ای که بسیار سرگرم کننده است احتمالا ارزشمند و عمیق است. بار دیگر، من تقاضا می کنم متفاوت باشد. تم های جالب وجود دارد، اما آنها بر روی پای خود نور روشنایی دارند. دیوید میچل این رمان بحران اواسط زندگی را نامیده است. زمان عجله در پشت او است، در پشت همه ما: نیمه عمر است زمانی که ما متوجه ما جاودانه نیست، بنابراین اگر شما می خواهید جهان را از محل Moto Guzzi در حالی که کسب مدرک از دانشگاه باز، ببینید بهتر است دریافت با آن. ترس از پیری:Youud فکر می کنم سالخورده یک جرم جنایی بود، نه یک مقصد همه بود به @. متوقف کردن سیگار کشیدن، پیوستن به ورزشگاه، داشتن بوتاکس: برای جلوگیری از آزار و اذیت فرایند پیری، چقدر دور هستید؟ آیا نسل جوان را مانند آنکوریت ها می توانید از بین ببرید؟ البته نه، اما در سطح دیگری، این دقیقا همان چیزی است که ما همه انجام می دهیم، این سیاره را سوزانده ایم، به شرط اینکه فردا فردا نخواهد بود. زندگی گرانبها دقیقا به این دلیل است که ما فقط یک ضربه به آن می دهیم. این هیچ بینش عمیق و عمیقی نیست، نه، اما منتظر است، بیشتر، بیشتر وجود دارد. این چیزهای عجیب و غریب، سبک بزرگ هری پاتر بین Good and Evil، The Horologists - چه کسانی هستند؟ خوب، آن را کاملا به خوبی پرچم، آنها از اسکریپت صحبت می کنند، هرج و مرج می توانند در داخل هر جایی حرکت کنند، حرکت در اطراف در فضا و ببینید چه چیزی در حال پخش است، آنها پیش بینی می کنند، آنها می توانند از تعصب استفاده کنند تا این کاراکتر ها انجام آنچه آنها می خواهم به خدمت طرح، متاسفم، اسکریپت؛ آنها نویسنده هستند، مطمئنا. نویسندگان با استفاده از قدرت خود آقای چوب، نقطه نظر کاملا مربوطه در نقدش است که نبرد آنها به نظر می رسد که با دنیای واقعی بسیار کوچک است، این یک نمایش فانتزی فصلی خالی است، اما مبارزه بین این موجودات ممتاز که تقریبا صفر بر بقیه بشریت اثر می گذارد . خب بله. نکته این نیست؟ در اینجا پیامبران ما، کاساندرا ما، دانشمندان ما هستند که عقلان نسل ها را درون آنها حمل می کنند و به آنها گوش می دهند؟ آیا ما باید به چالش های کوچک و کوچک خود گوش فرا دهیم؟ آیا مردان و زنان نامه ها هنوز مهم هستند؟ هر کس فقط در صفحه نمایش ها و بهره برداری از دستگاه ها تماشا می کند. وقتی برق از کجا می آید؟ حداقل من هنوز نسخه های کاغذی با تکنولوژی کم دارم که فقط به صورت روزانه قابل خواندن است، اما حداقل این کار هنوز هم ادامه دارد. اگرچه من GoodReads را از دست خواهم داد. و کلمات با دوستان

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب ساعت های استخوانی


 کتاب درآمدی بر چین مدرن
 کتاب استراتژی کسب و کار
 کتاب 100 حقیقت شگفت انگیز درباره ی آتشفشان ها
 کتاب حرف های عجیب و غریبی که مشتری ها در کتابفروشی ها می زنند
 کتاب ترحم در تاریخ
 کتاب داتی