کتاب من پیش از تو

اثر جوجو مویز از انتشارات آموت - مترجم: مریم مفتاحی-ادبیات انگلیس

آن شب نتوانستم بخوابم. در اتاق قوطی کبریتی دراز کشیدم و به سقف چشم دوختم و تلاش کردم با دقت تمام دو ماه گذشته را براساس آن‌چه اکنون می‌دانستم، بازسازی کنم. گویی همه‌چیز تغییر کرده بود، تکه‌تکه شده و در جای دیگر آرام گرفته بود، به قالبی تبدیل شده بود که من شناختی از آن نداشتم.


خرید کتاب من پیش از تو
جستجوی کتاب من پیش از تو در گودریدز

معرفی کتاب من پیش از تو از نگاه کاربران
رتبه بندی نهایی: 5/5 ستاره - هیل کلارک، او گفت. به من چیزی خوب بدهید. من از پنجره در آسمان سوسک آسمان آبی خیره شدم و به او یک داستان از دو نفر گفتم. دو نفر که نباید ملاقات کنند و چند وقت یکبار همدیگر را خیلی دوست نداشتند، اما آنها متوجه شدند که تنها دو نفر در دنیا بودند که شاید بتوانند یکدیگر را درک کنند. @ â-â-â-â- â - â- â- â- â- â- â- â- â- â- â- â- â- â- â- â- â- â- â- â- â- â- â- â- â- â- â- â- â- â- â- â- â- â- â - â- â- زندگی یک چیز فوق العاده است، اما بعد دوباره، آن را نیز می تواند وحشتناک و بی رحم است. به ما گفته شده است که ما سازندگان سرنوشت خودمان هستیم. اما چه اتفاقی می افتد وقتی که سرنوشت برنامه های مختلفی برای شما دارد؟ از کجا سرنوشت همه چیز را که تا به حال از شما دوست داشتی رپید؟ @ من دنیایی برای او به ارمغان آورد، جهان که در آن او هنوز به نحوی شخص او بود که می خواستم باشد. من دنیایی را که برای من ایجاد کرده بود، پر از شگفتی و امکان پذیر ساختم. »نه تنها این کتاب باعث می شود که شما گریه کنید، بلکه شما را نیز خنده خواهد داد. این یک داستان عاشقانه کلاسیکی نیست\n. یک داستان زندگی و مرگ است. اما این نیز یک داستان دوستی، عشق است. و کمتر از این کتاب، بهتر است. - یا - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - â- â- â- â- â- â- â- â- â- داستان خود را از یک زن که می ترسید زندگی خود را آزادانه زندگی - که در shell.Louisa زندگی می کردند @ لئو @ کلارک. لو اخیرا شغل خود را از دست داده و خانواده اش در موقعیت بی نظیر قرار دارد. در نهایت، او را به عنوان یک مراقب مراقبت می پذیرد. من بیست و شش ساله بودم و واقعا نمی دانستم چه اتفاقی افتاده است. تا زمانی که کار خود را از دست دادم، من حتی فکر نکردم. من تصور می کردم که احتمالا با پاتریک ازدواج خواهم کرد، چند بچه را از دست می دهم، چند خیابان دور از جایی که من همیشه زندگی می کردم، زندگی می کنم. جدا از طعم عجیب و غریب در لباس، و این واقعیت که کمی کوتاه است، این خیلی جدی نیست من از هر کسی که ممکن است در خیابان عبور کنید. شما احتمالا دو بار به من نگاه نمی کنید یک دختر معمولی، منجر به یک زندگی معمولی می شود. این در واقع من مناسب بود. یک داستان در مورد یک مرد که همه چیز را فقط یک روز از دست داده است. William @ Will @ Traynor. \"من هرگز، هرگز از آنچه انجام داده ام، پشیمانم.\" از آنجا که اکثر روزها، همه چیز در حافظه شما وجود دارد، شما می توانید به آن بروید. همه چیز را در حادثه رها می کنید، اما بدتر از همه، او این فرصت را به طور معمول برای بقیه زندگی اش از دست داد. از این رو، او خواستار زندگی خود را از دست داد. \"چیزی که در مورد اینکه به یک زندگی کاملا جدید رسیده اید - یا حداقل، به سختی در برابر کسی که زندگی را به خطر انداخته اید که شما نیز ممکن است چهره خود را در برابر پنجره خود فشار دهید - این است که شما را مجبور به تجدید نظر خود را از چه کسی هستی یا چطور ممکن است به دیگران ظاهر شود. »تا روزی که لو در زندگیاش به عنوان نگهبان مراقبتش به مدت شش ماه ظاهر شد. در ابتدا، آنها بسیار استدلال می کنند. آیا لوک نمی تواند فکر کند که لو در حالتی که برای مراقبت از او در نظر گرفته شده، بتواند مسئولیت آن را بر عهده بگیرد، اما لو کسی نیست که به راحتی از دستش بر بیاید. \"بعضی اشتباهات ... عواقب بیشتری نسبت به دیگران داشته باشند. اما شما مجبور نیستید نتیجه یک اشتباه چیزی باشد که شما را تعریف می کند. شما، کلارک، این گزینه را ندارید که این اتفاق بیفتد. »و بعد از مدتی، هنگامی که متوجه می شود او نمیتواند او را مانند هر کس دیگری بکشد، لو را برای آنچه که هست، می پذیرد. فردی که از طریق زمان به او رسید و به او نشان داد که همه چیز تاریک نیست - هنوز گزینه ها وجود دارد و زندگی ارزش زندگی دارد. â € œI صندلی من تبدیل شده است. چهره وی در سایه بود و من نمیتوانستم آن را بیرون کنم. فقط یک لحظه. \"\" آیا همه شما درست است؟ \"من دیدم که نگاه من به صندلی خود افتادن، ترس بود بخشی از او را گرفتار، یا به دام افتاده بود، که من چیزی اشتباه کردم.\" € ™ م خوب است. من فقط . . . â € ™ من می توانم یقه رنگ پریده خود را نشان می دهد، کت و شلوار کت و شلوار تاریک خود را در مقابل آن است. \"من هنوز نمی خواهم به آن بروید. من فقط می خواهم بنشینم و نباید فکر کنم. . . â € ™ او بلعیده. حتی در نیمه تاریک به نظر می رسید شدنی است. \"من فقط. . . می خواهم مردی باشم که با یک دختر در یک لباس قرمز به یک کنسرت برگشته است. فقط برای چند دقیقه بیشتر. من دستگیره درب را باز کردم. \"اطمینان\". چشم ها را بسته بودم و سرم را در برابر سرپوش گذاشتم و برای مدت طولانی به آنجا نشستیم، دو نفر از دست رفتند موسیقی یادآوری شده، نیمه پنهان در سایه یک قلعه در یک تپه ماهان است. \"اسپویلرهای جدی * (مشاهده اسپویلر) [من احترام می خواهم انتخاب در پایان، حتی اگر قلب من را شکست - اما او در نهایت بر چیزی کنترل بود و او آن را انتخاب کرد. \"همه می توانم بگویم این است که من را می سازید ... من را به کسی که نمی توانم تصور کنم. شما را خوشحال می کند حتی زمانی که شما بسیار افتضاح است. من ترجیح می دهم با شما باشد - حتی شما که به نظر می رسید فکر می کنید کاهش یافته است - نسبت به هر کس دیگری در جهان. (پنهان کردن اسپویلر) ____________________________________________ کل: ____________________________________________ همه چیز در این کتاب احساس واقعی: شخصیت ها، واکنش های مردم در اطراف آنها، مبارزات و مبارزه هایی که از آنها گذشته بود. عاشقانه در حال پیشرفت آهسته ... که مردم به دلیل پول یا زیبایی فیزیکی به عشق نمی افتند، اما عشق بین افرادی که دوستشان دارند برای آنها که دوستشان دارند. و آن را واقعی می سازد. و بیشتر از همه، نشان داد که هنوز افراد ارزشمند برای مبارزه با آن وجود دارد. افرادی که به کمک نیاز دارند ...

مشاهده لینک اصلی
بنابراین. من می دانم که عملا تمام جهان این کتاب را دوست دارد و من نمی خواهم اکثریت را تضعیف کنم. راستش من نمیدونم من قبل از این گفتم، و من هم می گویم، بزرگترین (فقط؟) نزول برای آموزش خود را برای خواندن کتاب انتقادی برای بررسی، این است که شما نمی توانید آن را خاموش کنید. من ممکن است هرگز نتوانم کتاب بخورم، توجهی به هر چیزی نداشته باشم، اما من آن را احساس می کنم و لذت می برم بدون این که انتظاراتم را دوباره داشته باشم. این احتمالا به نظر می رسد برای بسیاری از مردم خیلی افتضاح است، اما من فکر نمی کنم. من حتی ممکن است این را به آن ترجیح دهم. اما امیدوارم، اکنون شما برای من متاسفم، با رویکرد تحلیلی به خواندن برای لذت بردن، و دیگر نمیخواهم به قهوهای مایل به زرد و پر از من افتخار یکی از بهترین کتابهای مورد علاقه خود را. * از انگشتان عبور می کند. * من سه مسئله اصلی دارم: 1. هزینه نابرابر نسبت به میزان بهره. من نمی خواهم انکار کنم که نتیجه من قبل از اینکه شما یک پانچ عاطفی قدرتمند را بسته بندی کنید. ولی. اشک های من باعث شد که درد از جانب شخصیت های پرخاشگر که توسط یک نویسنده با استعداد به ارمغان آورده بود، احساس کرد. وضعیت دشوار بود، بنابراین احساس درد کردم. با این حال، بیشتر یا کمتر از اینکه احساس می کردم اگر Id را همان سناریوی را در یک خلاصه کتاب یا یک مقاله 500 مقاله در مقاله محلی بخوانم، می توانم سعی کنم دلایل جدا شدن را، مانند آنچه در شخص سوم گفته شد، جدا کنم که احساس می کند مانند یک کپی کردن - Ive بسیاری از کاراکتر های قانع کننده در کتاب های POV شخص ثالث را دیدم - اما در نهایت، وی و لو به این صفوف پایان ندادند. استفاده غیرقابل استفاده از تراژدی شخصی برای توجیه رفتارهایی که نیازی به توجیه ندارند. مونیز، جالب ترین جنبه ای از این داستان (حس مد مدرن) بود و آن را به مکانیزم مقابله تبدیل کرد. معمولا همه برای به دست آوردن بینش به شخصیت ها، اما این بینش باید معنادار باشد. تبدیل یک زن جوان به مفهوم مد رنگارنگ و غیر منطقی گمراه کننده به یک قربانی، که صرفا تلاش برای پنهان کردن زن بودنش است. . . خوب، توهین آمیز است. این نشان می دهد که شما باید آسیب دیده باشید تا از انطباق فرار نکنید، زیرا شما به خاطر فردیت بودن فرد نیستید و یا به سادگی B / C YOUR DIFFERENT.3. پست مدرنیسم منجر به نازک شدن من می شود. قبل از اینکه شما یک ترکیب دلگرم کننده از خودخواهی و بی معنی بودن به عنوان یک داستان عاشقانه باشد. من اغلب احساسات من در پست مدرنیسم را بیان می کنم، بنابراین من نسخه قدیمی را در اینجا تجدید نمیکنم، اما به اندازه کافی آن را بگویم، از آن متنفرم. من از اجتناب ناپذیری از درد و ناامیدی و بی نظمی بیزارم. من از این نکته که چیزهای بد اتفاق می افتد متنفر هستم، بنابراین بهترین کاری که می توانید انجام دهید این است که آن را با شکوه و یا حداقل با استعمار تحمل کنید. واقعیت چیزی است که من در هنگام خواندن تفریحی از آن اجتناب می کنم، بنابراین برخورد غم انگیز و غم انگیز اغلب در ادبیات پسامدرن یافت شده است چیزی است که من به سختی از آن سر در می آورم. گاهی اوقات با موفقیت محدود. . . اگر نظر من را به اشتراک بگذارید، خودتان را به نفع خود بگذرانید و این یکی را امتحان کنید. به نظر من، من قبل از شما یک سردرد است که شما نیاز ندارید. تنها بخشی از این داستان که از بی فایدهی امید در برابر واقعیت خجالت زده بود، رشد شخصی لوش در طول تلاش او بود، که به شدت باعث می شود من بخواهم پس از دیدن شما را ببینم که آیا تغییرات گیر کرده است و تقریبا قطعا دیگری خواهد بود ناامیدی بررسی Ugh.My بعد از شما

مشاهده لینک اصلی
یک داستان زیبا و لمس کردن، به اعتقاد من خواندن این کتاب در یک زمان بسیار مناسب، من بسیاری از چیزهایی که من امیدوارم که به عمل قرار داده به زودی و لذت بردن از خواندن از آغاز تا fin.Me encantó طنز سیاه و سفید و طعنه آمیز و رابطه خواهد به دست که ساخته شده با لو و اگر چه آن را به من کاملا قابل پیش بینی پایان داستان، این من کمتر تند و تلخ را و لمس کردن به نظر می رسد.

مشاهده لینک اصلی
من نیاز به یک آغوش دارم در واقع، کسی می تواند فقط یک هفته من را نگه دارد؟ من فکر می کنم من فقط در یک توپ پیچ خورده و در حال حاضر گریه می کنم.

مشاهده لینک اصلی
این کتاب بسیار عالی بود، اما پایان دادن به نوعی از بین بردن meðŸ~ŸðŸ~ •

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب من پیش از تو


 کتاب کشف و خلق فرصت های درآمدساز
 کتاب تخت خواب من کجاست؟
 کتاب لگن من را ندیدی؟
 کتاب مهدکودک من اینجاست؟
 کتاب جلوی دهانم را بگیرم؟
 کتاب نبرد هیولاها: کتاب ویژه ی 6 گانه ی ششم