کتاب دشمن

اثر جان مکسول کوتزی از انتشارات نشر چشمه - مترجم: ونداد جلیلی-ادبیات انگلیس

دختر پشت سرم است. «کجا می‌بری‌ام؟» این را صد بار پرسیده است. جواب می‌دهم: «می‌برم‌ات پیش مادر واقعی‌ات.» می‌گوید: «من مادر واقعی‌ام را می‌شناسم. تو مادر واقعی‌ام هستی.»
جواب می‌دهم: «وقتی مادر واقعی‌ات را ببینی به‌جا می‌آوری‌اش. تندتر بیا، باید شب‌نشده برگردیم.» یک قدم راه می‌رود و یک قدم می‌دود که از من عقب نماند.
به اعماق جنگل می‌رویم. جایی که تا فرسنگ‌ها دورترش آدمی‌زاده‌یی منزل ندارد. می‌گویم: «کمی استراحت کنیم.» پهلوی هم می‌نشینیم و به کنده‌ی بلوط بزرگی تکیه می‌دهیم. از سبدش نان و پنیر و تنگ آبی بیرون می‌آورد و مشغول می‌شویم.
آهسته‌آهسته می‌رویم. نکند گم شده‌ایم؟ دختر مرتب عقب می‌ماند. می‌لندد: «امکان ندارد بتوانیم پیش از تاریک شدن برگردیم.» جواب می‌دهم: «این را بسپار به من.»
در تاریک‌ترین نقطه‌ی دل جنگل می‌ایستم. می‌گویم: «دوباره استراحت کنیم.» مانتوش را می‌گیرم و بر برگ‌ها پهن می‌کنم. می‌نشینیم. می‌گویم «بیا این‌جا» و دست‌ام را دورش حلقه می‌کنم. لرزه‌ی خفیفی تو بدن‌اش می‌دود. دومین‌بار است که می‌گذارم به من دست بزند. می‌گویم: «چشم‌ات را ببند.» سکوت آن‌قدر عمیق است که صدای خش‌خش لباس‌هامان را می‌شنویم. صدای ساییده شدن لباس خاکستری او به لباس مشکی من. سرش را بر شانه‌ام می‌گذارد. من و او، دو موجود واقعی، بر دریایی از برگ‌های پاییزی نشسته‌ایم.
شروع می‌کنم: «به این‌جا آوردم‌ات که درباره‌ی والدین‌ات چیزهایی به تو بگویم. نمی‌دانم کی به تو گفته پدرت شربت‌ساز ِاهل ِدت‌فرد بوده که به کشورهای دریای شمال فراری شده، این داستان درست نیست. پدرت مردی است به اسم دنی‌یل فو. همان مردی که تو را به پاییدن خانه‌ی نوئینگ‌تن واداشت. او به تو گفت من مادرت هستم، بی‌گفت‌وگو داستان مرد شربت‌ساز را هم خودش نوشته است. این مرد در فلندرز چند گردان دارد.»
می‌خواهد چیزی بگوید اما ساکت‌اش می‌کنم.
می‌گویم: «می‌دانم حرفی که می‌خواهی بزنی درست نیست. می‌دانم می‌خواهی بگویی به عمرت این دنی‌یل فو را ندیده‌ای. اما از خودت بپرس، این خبر که مادرت سوزان بارتنی است که در فلان خانه در استوک نوئینگ‌تن زندگی می‌کند، از کجا به گوش تو رسید؟»
زیر لب می‌گوید: «سوزان بارتن اسم‌ام است.»
«چیز زیادی را ثابت نمی‌کند. در این کشور تا دل‌ات بخواهد سوزان بارتن هست، کافی است کمی بگردی. دوباره می‌گویم: چیزهایی که درباره‌ی والدین‌ات می‌دانی همه قصه است، قصه‌هایی که همه از یک‌جا آب می‌خورد.»
می‌گوید: «پس مادر واقعی من کی است؟»
«تو پدرزادی. مادر نداری. دردی که می‌کشی درد نداشتن است نه درد از دست دادن. تو می‌خواهی در وجود من چیزی پیدا کنی که هیچ‌وقت نداشته‌ای.»
می‌گوید: «پدرزاد، تا حالا این کلمه را نشنیده بودم.» سر تکان می‌دهد.
منظورم از پدرزاد چی است؟ در سپیده‌دم خاکستری لندن از خواب بیدار می‌شوم و هنوز این کلمه در گوش‌ام طنین‌انداز است. از پنجره که نگاه می‌کنم خیابان خلوت است. دختر رفته که رفته؟ سرانجام او را در جنگل طرد کرده، از خود رانده و گم کرده‌ام؟ آن‌قدر پای درخت بلوط می‌نشیند تا برگ‌ریزان او را بپوشاند؟ او و سبدش را؟ و از او جز توده‌یی قهوه‌یی و طلایی به چشم نخورد؟

http://www.cheshmeh.ir/book/دشمن.htm

http://www.vandadjalili.com/article/13/


خرید کتاب دشمن
جستجوی کتاب دشمن در گودریدز

معرفی کتاب دشمن از نگاه کاربران
خطوط قابل یادآوری: @ من سلاح های خود را بالا کشیدم و کف دستم را روی زمین گذاشتم، و بله، تکان خوردن ادامه داشت، تکان دادن جزیره به هنگام فرو بردن دریا و شب حمل و نقل جادوگران و گنجشک ها و آینده کک و مگس ها و کلاغ ها، همه ناخودآگاه در حال حاضر، من را نجات می دهند. من لبخند زدم. من اعتقاد دارم این اولین بار است که من از زمان شروع به کار در جهان جدید لبخند زدم. (26)شانس من را در جزیره اش ریخت، شانس مرا در آغوش گرفت. در جهان شانس، بهتر یا بدتر است؟ ما به غریبه ها احترام می گذاریم یا خود را به امواج می رسانیم؛ برای چشمک زدن پلک، هوشیار ما آرامش می یابد؛ ما خوابیم و هنگامی که ما بیداریم، مسیر زندگی ما را از دست داده ایم. این چشمک های پلک چیست، در برابر آن تنها دفاع، یک بیداری ابدی و غیرانسانی است؟ شاید آنها شکاف و شکاف باشند که از طریق آن صدای دیگری، صدای دیگر، در زندگی ما صحبت می کنند؟ با چه چیزی ما گوش خود را به آنها نزدیک می کنیم؟ این سوالات بدون پاسخ در سر من مطرح شد. (30) @من میل دارم که نجات پیدا کنم که من باید بی معنی نام ببرم @ I sai. @ من شب و روز می سوزم، من می توانم از هیچ چیز دیگری فکر نمی کنم @ (36)من به من مواد من از دست داده، آقای Foe: این علاقه من است. هر چند که داستان من حقیقت را می دهد، حقیقت را نمی دهد (به وضوح می بینم، ما نباید وانمود کنیم که در غیر این صورت). برای حقیقت در تمام زمینه های خود، باید آرام و راحت صندلی دور از همه حواس پرتی و پنجره ای که از آن چشم پوشی کنید؛ و سپس توانایی دیدن امواج وقتی که زمینه های قبل از چشم شما وجود دارد و احساس خورشید استوایی هنگامی که سرد است؛ و در نوک انگشتان شما کلمات است که با آن می توانید دید را قبل از اینکه از بین می رود. من هیچ کدام از اینها را ندارم، در حالیکه شما همه را دارید. (52) @

مشاهده لینک اصلی
به طور کلی، از کتاب خواندن لذت می برم که از یک دیدگاه متفاوت از یک داستان شناخته شده سخن می گوید. Sea Wargh Sargasso نشان داد که چگونه از استانداردهای امروز استفاده می کند، آقای روچستر از جین اایر، یک جنس جنسی و سرگردان است. و Gregory Maguires Wicked یک داستان جالبی و پیچیده ای است که در مورد کلاسیک کودکان جادوگر اوز ارائه شده است. اما احساس کردم مشکلات زیادی با Coetzees Foe وجود دارد. این یک بازنگری از رابینسون کروزو کلاسیک کلاسیک از طریق چشم سوزان بارتون، یک زن است که چند سال پس از ورود جمعه به جزیره خیزش می کند. 3 نفر نجات یافته و به انگلستان بازگشته اند. سوزان داستان او را به یک مرد به نام دانیل فا باز می کند، تنها داستان او غم انگیز، سرکوبگر و پر از روزهای بی پایان از خلوت و ناامیدی است. تاریخ و پیشینه جمعه ها ناشناخته باقی می ماند، زیرا داستان او نمی توان گفت - او در حالی که کسی (Crusoe احتمالا) زبان خود را برداشته است خاموش است. این داستان به خودی خود یک دیدگاه جالب از انگلستان در آن زمان را از دیدگاه کسی که به سختی زنده ماند، رنگ می کند. اما این کتاب در رابطه با رابینسون کروزو اصلی نبود و آنچه که از کتاب اصلی نگهداری می شد، طرح را چنان تغییر داد که من احساس نکردم که دیدگاه دیگری از یک داستان به من داده شود. در عوض، این داستان شخصی بود (به طور متوسط ​​از نظر من) که قطعه ای از اصلی بود.

مشاهده لینک اصلی
بهترین رمان مدرن Ive در سال گذشته خوانده شده است. اولین تجربه من با Coetzee عادت من آخرین. Coetzee افسانه رابینسون کروسو / الکساندر سلکیرک را از اهداف آموزشی خود رد می کند و ما عذاب وجدان را رها می کنیم. رمان De Foes نشان می دهد Crusoe پیدا کردن نجات و سازماندهی تمدن از طریق الگوی گسترده امپریالیستی. Coetzees Crusoe یک انسان تنبل و خالی است که علاقه مند به حل و فصل جزیره یا بازخرید وحشیان نیست. هنگامی که سوزان بارتون (علاوه بر رمان، چشم اندازش که آن را هدایت می کند) کشتی های فرو ریخته در جزیره خود را، او توسط Crusoes ناامید مفرط دیوانه رانده شده است. او به عنوان عاشق او به پایان می رسد، اما اغلب به جمعه نگاه می کند، که هیچ زبان ندارد. کسانی که از این موضوع آگاه هستند یا نه، ممکن است یک تصویر جذاب داشته باشند. جمعه نمی تواند داستانش را بیان کند، کروسو نمی خواهد، و بارتون با اخلاق حافظه و داستان می جنگد. در همین حال آقای @ Foe @ که ناپدید می شود و دوباره به عنوان داستان نگار سوزان داستان. ما فقط می توانیم حدس بزنیم که داستان او همانند رمان است که برای تدریس به کلاس هشتم تدریس می شود، اما سوزان نمیتواند نوعی مکانیکی را که Foe می خواهد، بدهد. کتاب قابل توجه در مورد صحبت کردن، نوشتن و به یاد آوردن.

مشاهده لینک اصلی
سوزان بارتون خودش را در یک جزیره بیابانی می بیند. او توسط یک سیاه پوست آفریقایی، به نام جمعه، که او را به جزایر تنها ساکن سفید، یکی دیگر از ویرانگر به نام Cruso، نجات داد. Cruso و جمعه، که به معنای واقعی کلمه زبان خود را از دست داده است، روزهای خود را ساختند، تراژدی بی معنی، که هیچ چیز رشد نمی کند. در نهایت، 3 کستوبه توسط یک کشتی عبور می کنند که آنها را به لندن حمل می کند. Cruso در راه میمیرد، و بارتون با همسایه مبهوتش روز جمعه در لندن زندگی میکند. سوزان که نویسنده ای به نام فو را با نوشتن داستان خود به عهده داشت، متوجه می شود که جهان نوشتن واقعا یک عجیب است. بسیاری از این داستان ها در صدای سوزانز نقل شده است. احساس کردم انگار کسی به طور مستقیم از قرن 18 به من گفت این داستان در مورد گفتن داستان و معنای کلمات است. داستان به خوبی بیان شده است، اما پایان خاصی دارد. دانستن اینکه نویسنده Coetzee از منشاء آفریقای جنوبی است، من معتقد هستم که داستان او نیز ممکن است یک نوع تقلبی در مورد روابط میان سیاهان و سفیدپوستان باشد که در سال 1986 در آفریقای جنوبی وجود داشت، زمانی که کتاب نوشته شد.

مشاهده لینک اصلی
یکی از محبوب ترین بخش های متا-تخیلی که تا به حال خوانده ام. من فکر می کنم این کتاب شاید برای Robinson Crusoe به اندازه کافی ارزشمند باشد (به خصوص جوک ها، کوئتزی در هزینه Dafoes بسیاری از جوک های خنده دار را به خرج می دهد). کوتزی به بررسی چگونگی ایجاد یک کتاب از هر دو سرگرمی و حقیقت می پردازد، درک می کند که پیام او اهمیت دارد، اما تحقق خواسته ها را به همراه دارد. و او این و بیشتر با سبک نرم و گفتار و ذوق و شوق خود را به دست می آورد. او قبل از اینکه انتظارات شما را برآورده کند احساس امنیت می کند. او به شدت علیه خودش استدلال می کند، اما با یک بازی پایان عمدی. Coetzee نشان می دهد که یکی از بزرگترین تراژدی های انسانی که از بردگی خارج شد، تلفات ناشی از بردگی شامل از دست دادن خانواده، دوستان، فرهنگ ها و، به ویژه صداهای آنها بود. همه چیزهایی که به راحتی پس از دادن @ آزادی برگردانده میشوند @ برای من این خیلی زیبا و دلیر بود. احتمالا کتاب مورد علاقه من تا کنون از سال است.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب دشمن


 کتاب دین و نگرش نوین
 کتاب یونگ : مفاهیم کلیدی
 کتاب گری لینکر پشت درهای بسته
 کتاب کشف و خلق فرصت های درآمدساز
 کتاب تخت خواب من کجاست؟
 کتاب لگن من را ندیدی؟